Tuesday, July 8, 2014
58. DASHT GASHT
Faramarz Soleimani
DASHT GASHT
3rd Edition
1392/2013
www.dashtgasht.blogspot.com
painting from Zohreh Khaleghi
Z Gallery
painting from Zohreh Khaleghi
Z Gallery
آنا آنا گندم گندم
خوشه زاران نگاه گندم
می ماند این آهنگ مانا بر پیشاهنگ نگاه آنا
گندم سراسر به طاق ابروی آسمان
می ماند آنا آنا
ای آبی همیشه ی تابان
ای آسمانی خوشه زاران آس مان
بمانا بمان
خوشه زاران نگاه گندم
می ماند این آهنگ مانا بر پیشاهنگ نگاه آنا
گندم سراسر به طاق ابروی آسمان
می ماند آنا آنا
ای آبی همیشه ی تابان
ای آسمانی خوشه زاران آس مان
بمانا بمان
از حبیب قلیش لی این را می خوانم
و با او همراه می شوم
و با او همراه می شوم
منه اندی نگو این گل سوایه
سوائی باخته افتو در میایه
مدانم تا نگاش مفته به افتو
خجالت مکشه چندین گنایه
هر لحظه به من نگو این گل بامداد است
و سحرگاهان همراه آفتاب شکفته میشود
میدانم که تا چشم به آفتاب میگشاید
از شرم فروبسته میشود،چه بیگناه دلنشینی است
دوبیتی به لهجه ی معصوم آباد،زادگاهم
(ح.قلیش) 24 تیر ماه 93
سوائی باخته افتو در میایه
مدانم تا نگاش مفته به افتو
خجالت مکشه چندین گنایه
هر لحظه به من نگو این گل بامداد است
و سحرگاهان همراه آفتاب شکفته میشود
میدانم که تا چشم به آفتاب میگشاید
از شرم فروبسته میشود،چه بیگناه دلنشینی است
دوبیتی به لهجه ی معصوم آباد،زادگاهم
(ح.قلیش) 24 تیر ماه 93
56-DASHT GASHT ما ز دریاییم و دریا می رویم
56-DASHT GASHT
ما ز دریاییم و دریا می رویم
از زیارت و ناهار خوران
تا دریا
از البرز و جنگل و دشت و خزر
به قدر یک بال زدن می گردیم و
با هم می پریم
دریا می رویم
*
ترک ترکمان
قآقای یغما ن بود
ترک ترکمان
و پرویز سلیمانی از مازندران می خواند
عشق را
در مازندران یافتم
با طلوعی دل انگیز
در بیکران دریا
با آن رنگ سبز
در نقاشی جنگل
در نوروز خوانی
قبل از تحویل سال
در طلو ع بهار نارنج
در باغهای مرکبات
و بوی مسحور کننده ی آن
در اردیبهشت ماه
و رسیدن نارنج نارنجی رنگ
در باغهای تماشایی
بوی شالیزار
در دشت
آسمانی آبی
با خورشیدی درخشان
مه صبحگاهی
در آسمانی ابری
بارش نم نم باران
با حس زندگی
رنگین کمان
در باران و آفتاب
شاهکار رنگ جنگل
در اواسط پاییز
غرش آب
در رودخانه ها
پهلوانی ها
در کشتی زندگی
رفاقت های ناب
در مردم آن
آهنگهای محلی
در جشن ها
لباسهای رنگارنگ گلی
در عروسی ها
و غروب روحپرور
در پشت کوه دماوند
*
*
ترک ترکمان
قآقای یغما ن بود
ترک ترکمان
و پرویز سلیمانی از مازندران می خواند
عشق را
در مازندران یافتم
با طلوعی دل انگیز
در بیکران دریا
با آن رنگ سبز
در نقاشی جنگل
در نوروز خوانی
قبل از تحویل سال
در طلو ع بهار نارنج
در باغهای مرکبات
و بوی مسحور کننده ی آن
در اردیبهشت ماه
و رسیدن نارنج نارنجی رنگ
در باغهای تماشایی
بوی شالیزار
در دشت
آسمانی آبی
با خورشیدی درخشان
مه صبحگاهی
در آسمانی ابری
بارش نم نم باران
با حس زندگی
رنگین کمان
در باران و آفتاب
شاهکار رنگ جنگل
در اواسط پاییز
غرش آب
در رودخانه ها
پهلوانی ها
در کشتی زندگی
رفاقت های ناب
در مردم آن
آهنگهای محلی
در جشن ها
لباسهای رنگارنگ گلی
در عروسی ها
و غروب روحپرور
در پشت کوه دماوند
*
55-DASHT GASHT
و داما ن این دشت است که من سر سپرده ی آنم
انسان که حبیب قلیچ لی می خواند
با من
به دامان این دشت
سری می سپارم
گلابی
عطش دست پهناور گل
سرم را به دامان این دشت.....
سری می سپارم
گلابی
عطش دست پهناور گل
سرم را به دامان این دشت.....
Monday, July 7, 2014
54- DASHT GASHT
بر سفره ی ماه گرد هم آمدیم
بر سنگ و سماق
و نان و شیر داغ
از دست های هم خوردیم
تا سفری دیگر
و گشت دشت
که قصد دیدار داشت
و روز های دیگر می نشست
تا قصه ی دراز صحرا را
باما
می خواند
Subscribe to:
Posts (Atom)